کد مطلب:149298 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:180

مقام ثبوت و مقام اثبات
اصطلاحی طلاب علوم دینیه دارند، می گویند: مقام ثبوت و مقام اثبات. مقام ثبوت یعنی مقام واقع. در مقام واقع و نفس الامر، هر چیزی در یك حد و درجه ای است. به قول فلاسفه ی جدید، شی فی نفسه و شی برای ما. مقام ثبوت، مقام شی فی نفسه است و مقام اثبات، مقام شی برای ماست.

توضیح مطلب این است: فرض كنید یك عده پزشك قلب در یك شهر وجود دارند. در مقام واقع و نفس الامر ممكن است همه ی اینها در یك درجه باشند و ممكن است آقای «الف» درجه اش در حد اعلا باشد یعنی بهترین و متخصص ترین و عالمترین طبیب قلب باشد، آقای «ب» درجه ی دوم، آقای «ج» درجه ی سوم و آقای «د» درجه ی چهارم باشد. اما مردم چگونه می شناسند؟ آنها در نزد مردم چه ارزش و اعتباری دارند؟ آیا ارزش و اعتباری كه اجتماع برای آنها قائل است، با ارزش و اعتباری كه در واقع و نفس الامر دارند یكی است؟ آقای «الف» كه پزشك درجه ی اول قلب است، جامعه هم او را به عنوان پزشك درجه ی اول می شناسد؟ آقای «ب» كه پزشك درجه ی دوم این شهر است، جامعه هم او را پزشك درجه ی دوم می شناسد؟ گاهی همین طور است. ولی ممكن است عكس مطلب باشد؛ یعنی اجتماع در اثر عواملی، تبلیغاتی، اشتباهاتی، جریاناتی، در مقام اثبات و در مقام شی برای ما، درست برخلاف واقع قضاوت كند: پزشك درجه ی چهارم را اول بداند، سوم را درجه ی دوم و دوم را درجه ی سوم بداند و آن را كه در واقع درجه ی اول است، درجه ی چهارم به شمار می آورد. پس در اینجا مقام اثبات با مقام ثبوت فرق می كند، شی برای ما با شی فی نفسه فرق می كند.

پس اینكه می گویم حسین بن علی ارزش امر به معروف و نهی از منكر را بالا برد، مقصود این است كه در جهان اسلام بالا برد نه در اسلام. در متن اسلام، در مقام ثبوت، در مقام شی فی نفسه، در اختیار حسین بن علی علیه السلام یا پیغمبر صلی الله علیه و آله یا علی بن ابیطالب علیه السلام نیست كه كه ارزش اصلی را بالا یا پایین ببرند. خداست كه برای هر اصلی از اصول اسلام ارزش معینی قائل شده است. ولی از نظر جامعه ی اسلامی، آیا جامعه ی اسلامی ارزشهای اسلامی را در آن حدی كه وجود دارد و هست، در آن حدی كه در مقام ثبوت و در مقام شی فی نفسه هست، می شناسد؟ ممكن است جامعه آن طور نشناسد و گاهی درست معكوس بشناسد؛ یعنی اشیائی كه ارزش درجه ی اول را دارند، در نظر اجتماع اسلامی ارزش درجه ی آخر را داشته باشند و آن كه ارزش درجه ی آخر را دارد، ارزش


درجه ی اول را داشته باشد. علی علیه السلام فرمود:من چنین پیش بینی می كنم كه اسلام در میان مردم به حالت پوستینی در آید كه آن را وارونه پوشیده اند «و لبس الاسلام لبس الفر و مقلوبا) [1] ، همان طور كه پوستینی را وارونه می پوشند، مردم اسلام را وارونه تلقی كنند، رو را به جای پشت و پشت را به جای رو بگیرند. در این صورت نه تنها چنین پوستینی گرمی ندارد، بلكه چیز مضحك و موحشی هم از آب در می آید. اگر ارزشهای اسلامی معكوس شود، ارزش درجه ی اول درجه ی آخر شمرده شود و درجه ی آخر درجه ی اول [2] معنایش همان اسلامی است كه وارونه شده، پوستینی است كه آن را وارونه پوشیده اند.

از نظر مسلمین، ارزش امر به معروف و نهی از منكر متفاوت است. این مسأله را از نظر علمای اسلامی توضیح می دهم. البته علمای اسلامی تحت این عنوان یعنی «ارزش امر به معروف و نهی از منكر چقدر است» بحث نكرده اند، ولی مسأله ای را بحث كرده اند كه از آن می توان به ارزش امر به معروف و نهی از منكر در نظر علما پی برد. اصلی در اسلام است. حدیث نبوی است كه بر طبق آن همه ی علمای اسلام نظر می دهند و آن اینكه پیغمبر اكرم فرمود: «اذا اجتمعت حرمتان تركت الصغری للكبری» اگر دو ارزش، دو امر محتوم در اسلام با یكدیگر اجتماع پیدا كنند یعنی تزاحم پیدا كنند، باید كوچكتر را رها كنید، بزرگتر را بگیرید. این مطلب مثالهای خیلی واضحی دارد. مثال معروفی كه ذكر می كنند این است: وارد زمین غصبی شدن حرام است. اگر شما دیدید در یك زمین غصبی، یك انسان و حتی یك حیوان و نفس محترمی در آب افتاده و دارد غرق می شود، چه باید بكنید؟ یا باید پا روی زمین غصبی بگذارید - كه این فی حد ذاته حرام است - و بروید او را نجات بدهید، یا به خاطر اینكه به زمین غصبی وارد نشوید سر جایتان بایستید تا آن نفس محترم هلاك شود. اینجا چه باید كرد؟ دو حرمت است: یكی حرمت مال كه قوانین مالی باید محفوظ بماند، احترام مال مشروع مردم باید محفوظ بماند، بدون رضایت صاحبش نباید به آنجا وارد شد، و دیگر احترام نفس و جان. احترام مال هرگز


به پای احترام جان نمی رسد. شما اگر بناست از این دو احترام یكی را فدای دیگری كنید، باید مال را فدای جان كنید، و در آن وقت اگر وارد زمین غصبی شوید نه تنها گناهی مرتكب نشده اید بلكه ثوابی مرتكب شده اید، اطاعتی كرده اید.


[1] نهج البلاغه، خطبه ي 107.

[2] فرض كنيد ارزش ناخن گرفتن كه در روز جمعه مستحب است آنقدر بالا بيايد كه جاي امر به معروف و نهي از منكر را بگيرد، يا شانه زدن موي سر يا موي ريش به اندازه امر به معروف و نهي از منكر و بالاتر از آن ارزش پيدا كند و يا زيارت مستحبي رفتن در حد ارزشهاي درجه ي اول شمرده شود.